جدول جو
جدول جو

معنی اصرار داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

اصرار داشتن
(مُ ذَ رَ)
چیزی را بسماجت مطالبه کردن و خواستن، مثال: فلان اصرار دارد نجاری بیاموزد. (از فرهنگ نظام). ثبات داشتن و سماجت داشتن. مصر بودن. (ناظم الاطباء). پافشاری داشتن
لغت نامه دهخدا
اصرار داشتن
پافشاری داشتن
تصویری از اصرار داشتن
تصویر اصرار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرار داشتن
تصویر قرار داشتن
برقرار بودن، جا داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشعار داشتن
تصویر اشعار داشتن
خبر دادن، باخبر کردن، آگاه کردن، آگاهی داشتن، اشعار کردن
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
آگاه کردن. باخبر کردن. خبر دادن. اشعار کردن. و رجوع به اشعار کردن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بیان کردن. بازگفتن. رجوع به اظهار و اظهار کردن شود
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
ثبات ورزیدن، ثابت شدن. مقرر شدن. معین شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ادرار داشتن
تصویر ادرار داشتن
بول داشتن در مثانه شاش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشعار داشتن
تصویر اشعار داشتن
آگاه کردن با خبرکردن خبر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهار داشتن
تصویر اظهار داشتن
بیان کردن، باز گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انصراف داشتن
تصویر انصراف داشتن
بازگشتن بازگشت خواستن دل برگرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
جای داشتن خستیدن پای فشردن جای داشتن، ثابت شدن، ثبات ورزیدن، مقرر شدن معین گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراد داشتن
تصویر ایراد داشتن
کمبود داشتن، ناکارایی داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره